سافت وریــــــــــــــــــا

مطالب پربحث‌تر

۴۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

یاد گرفتم که...                      با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند              از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او بدهم باز از من بیزار خواهد بود                                 تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم!                    **************************************       اگر می خواهید از شما بد نگویند چنان بنمایید که مرده اید(امرسون)
  • نوید عباسپور
سلام دوستان و همکلاسی های محترم ...بالاخره نمره های میان ترم ریاضی 2 ثبت شدن ، کنترل کنین ببینین مال شما وارد شده یا نه !میتونین فایل سؤالات گسسته و برنامه سازی پیشرفته رو از لینک های زیر دانلود کنین ...ساختمان گسستهبرنامه سازی پیشرفتهاظهار عشق را به زبان احتیاج نیست // چندان که شد نگه به نگه آشنا ، بس است .....:: صائب تبریزی ::..
  • نوید عباسپور
اگه به یه آدم بزرگ بگی یه خونه دیدم که جلوی پنجره هاش پر بود از گلهای مریم و بنفشه و تو حیاطش یه حوض کوچیک و یه فواره داشت و پروانه ها از این گل رو اون گل میشستند و صدای پرنده ها به گوش میرسید ؛ براش قابل درک نیس که شما از چه خونه ای حرف میزنید ولی اگه بهش بگین یه خونه دیدم که دو میلیارد و نهصد هزار تومن قیمتش بود فورا میگن :" عجب خونـــــــــــه ای "آدم بزرگا اینجورین دیگه ،‌ فقط عدد و قیمت سرشون میشه ...اگه بهشون بگی به تازگی با یه دختری دوست شدم که از صدای آبشار خوشش میاد و تن صداش آدم رو یاد موسیقی باد و رود میندازه و از نقاشی خوشش میاد و موسیقی آروم گوش میکنه ؛ با بیتفاوتی شونه هاشون رو بالا میندازن ولی اگه بگی یه دوست جدید پیدا کردم که بیست و چهار سالشه و قدش یک و هفتاد و دو و شصت و سه کیلو وزنشه و حقوقش ماهی هفت میلیونه و دو تا ماشین داره ،‌ بی درنگ  میگه :" وااااااااااااااااای عجب تیکــــه ای گیرت اومده "آدم بزرگا اینطورین دیگه ...همه چی رو با قیمت و عدد و رقم میشناسن و درک میکنن ...برا همین همش باید همه چیز رو براشون توضیح بدی ،‌ که این از حوصله بچه ها خارجه برا همین گاهی مجبور میشیم به زبون خودشون باهاشون حرف بزنیم .....:: شازده کوچولو ::.. با اندکی تغییر در واژگان** بدم میاد از آدم بزرگا !! من در روزگاری تیره زندگی میکنم ، در روزگاری که سخن گفتن ساده ، نشان بیخردی است ، و پیشانی بی چین ، نشان بی تفاوتی ...آری ، آنکه می خندد خبر فاجعه را دریافت نکرده است .....:: برتولت برشت ::..
  • نوید عباسپور
آقای مبهوتی فرمودن که هر کسی که نمره میانترم فیزیکش وارد سیستم گلستان نشده ، به آقای خورابلو اسم و شماره دانشجویی شو بده ، تا ایشون به استاد خبر بدن و تا آخر امشب نمره رو وارد کنن !!حالا هر کسی که نمره ش وارد نشده ،اگه ایمیل یا شماره صادق رو داره ، به ایشون خبر بده ، یا به من ! و به دوستاتونم خبر بدین ، تا کسی بدون نمره نمونه ... ممنون دوستان ، من با تبلیغات یکی از سایت خیلی حال کردم !! ثبت نام میکنی ، جایزه میگیری ، البته قرعه کشی داره !! نمیدونم دیگه چه نفعی برا اونا داره !! رو این لینــــــــــــــــــک کلیک کنین ، و اگه خواستین ثبت نام کنین ! شاید واقعی بود و برنده شدین
  • نوید عباسپور
ابتدا یک ماشین حساب آماده کنید تا با هم پیش رویم.ماشین حساب موبایل هم می شود.۱٫هفت رقم شماره ی تلفن خود را در نظربگیرید.۲٫حالا سه رقم اول آن را وارد ماشین حساب کنید.یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ باشد ۱۲۳ را در ماشین حساب وارد کنید.۳٫حالا این سه رقم را در ۸۰ ضرب کنید و حاصل را با ۱ جمع کنید.۴٫عدد به دست آمده را در ۲۵۰ ضرب کنید.۵٫حالا چهار رقم پایانی تلفن خود رابا عدد به دست آمده جمع کنید. یک بار دیگر چهار رقم پایانی شماره ی خود را با آن جمع کنید.۶٫عدد ۲۵۰ را از حاصل به دست آمده کم کنید.۷٫حالا حاصل را تقسیم بر ۲ کنید.این شماره برای شما آشنا نیست؟ به نظرتون کجای کار اشکال داره؟؟؟؟یکم تابلو نیس؟؟؟
  • نوید عباسپور
تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود که " حسن کچل " برای نخستین بار به مکتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه کودکان مکتب بود ؛ لیک حسن کچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر دشت کند . این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد . البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های کنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را کش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد .   روش های نوشتاری 1. نوشتن روی کف پا ، پس کله ، پشت گوش و ... 2. نوشتن روی دیوار ، روی میز ، پشت نیمکت ، زیر نیمکت ، پشت لباس یا مانتوی دانش آموز جلویی ، ... 3. نوشتن به روی دستمال کاغذی ، پاکت نامه ، ... 4. نوشتن و لوله کردن تقلب و جاسازی آن در حفره های مختلفی از جمله بینی ، دهن ، گوش ، فک پایین ، دریچه آئورت ، ...   روش های باکلاس 1. استفاده از ماشین حساب مهندسی 2. استفاده از موبایل 3. استفاده از آیینه ، موچین ، لوازم آرایشی ، فیلم ، عکس ، ...   روش های بی کلاس 1. شیره مالیدن بر سر یکی از بچه درس خون ها 2. خم کردن سر به روی ورقه ی طرف به صورت تابلو   توجه : اگه در این امر تبحر کافی ندارید ، اصلاً سمت این کار نرید ؛ که عواقبی جز‌ء ضایع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد .
  • نوید عباسپور
  • نوید عباسپور
  • نوید عباسپور
کی گره از کار من وا میکنی ...  عاشقت را کی مداوا میکنیمن ز هجران تو میمیرم بگو ... تا به کی مولا تماشا میکنیکی ز پشت پرده می آیی برون ... تا به کی امروز و فردا میکنیعشقت آخر سر به سودایی میکشد ... عاشق خود را تو رسوا میکنیخاک پایت سرمه چشم من است ... چشم من را کی تو بینا میکنییک نگاهی پشت دیوارت نما ... عاشقی دلداده پیدا میکنیانتظارت میکشد آخر مرا ... روز وصلت را مهیا میکنی؟چند بنشینم سر راهت بگو ... تا به کی بامن مدارا میکنیتا به کی برگو غلام خویش را ... واله و رسوا و شیدا میکنی صلوات
  • نوید عباسپور
باید امشب بروم . . .من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم . . . حرفی از جنس زمان نشنیدم . . . هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود . . . کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد . . .هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت . . ...:: سهراب سپهری ::..پ.ن : 1 - منظورش از زاغچه ، شخص نوید عباسپور بوده ...2 - چرا انقد از جنبه رندانه و احساسی زندگی دور شدیم ؟ چرا نگاهمون سرد شده ؟ چرا از عشق و عاشقی دوری میکنیم ؟ چرا انقد از این دنیا سیریم ؟همیشه یادمون باشه که :... زندگی زیباست ...میآیی // همه‌ی دنیا را خاموش کنم // بعد تو همه‌اش را روشن کنی ؟؟
  • نوید عباسپور
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود . تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد. من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی . دوستدار تو پدر پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد : "پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام . " 4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار ، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم . نتیجه اخلاقی : هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید . مانع ذهن است . نه اینکه شما یا یک فرد، کجا هستید.
  • نوید عباسپور
کودکی ده ساله که دست چپش به دلیل یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد… پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد! استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود. استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. سر انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان ، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد! سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود. وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید. استاد گفت: "دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی. ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی! یاد بگیریم که در زندگی، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنیم!!
  • نوید عباسپور
  • نوید عباسپور
ثبت نام دروه های تابستانی آموزش مهندسی شبکه شروع شد ...شما میتوانید 10 جلسه اول آموزش دوره پیش نیاز مهندسی شبکه ، Network+ رو ّه صورت رایگان حضور داشته باشین ، اگه دیدین که علاقه مند میشین ، میتونین برای ادامه دوره MCSE یا MCITP و ... ثبت نام کنین ...برای شرکت در کلاس ها با من تماس حاصل فرمایید ...
  • نوید عباسپور
آیا میدانید به همراه یک صندلی اجکت ( صندلی نجات خلبان هواپیمای جنگنده ) چه چیز هایی وجود دار ؟؟1- غذا به اندازه ی سه روز.  2- شکلات.  3-یک کلت.  4-یک کلت منور.  5- یک قایق بادی مخصوص دراپ در آب.  6-یک قلاب ماهی گیری.  7-یک دستگاه شبیه کباب پز برای طبخ غذا.  8-یک پودر مخصوص که اگر خلبان در آب دراپ کند با آن ریختن آن پودر کوسه ها دور می شوند.  9-بسته ی کمک های اولیه.  10-چاقوی معروف و بسیار تیز MC 1 که حتی قادر به بریدن مفتول فلزی می باشد.  11-آینه برای علامت دادن در روز.  12-یک تشک بادی که اگر خلبان بالای جنگل دراپ کند.این تشک اطراف بدن او را می پوشاند تا به خلبان آسیبی نرسد.  13-قرص تصفیه آب   معروف ترین شرکت سازنده ی صندلی اجکت شرکت Martin Backer می باشد .پیری آن نیست که بر سر بزند موی سپید // هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است !
  • نوید عباسپور
  • نوید عباسپور
  • نوید عباسپور
یک راهبه می تواند سرتاپای خود را بپوشاند تا زندگیش را وقف عبادت کند , درست است ؟اما چرا وقتی یک زن مسلمان این کار را انجام دهد , مورد ملامت قرارمیگیرد ؟
  • نوید عباسپور
بقیشو تو ادامه مطلب ببینین...
  • نوید عباسپور
پــــــــــــــدر جان ، با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که فرزند انسان بزرگ و وارسته ای چون شما هستم . . . پدر جان عاشقانه دوستت دارم و دستانت را میبوسم . . . **  دوستان ، بعضیام هستن که روز پدر چیزی جز یه فاتحه نمیتونن به پدرشون کادو بدن ، یه فاتحه بفرستین برای شادی این پدرا ...روز پدر مبارک
  • نوید عباسپور