سافت وریــــــــــــــــــا

مطالب پربحث‌تر
چرا مادرمان را دوست داریم ؟     چون وقتی بچه بودیم شیر شیشه را قبل از توی حلق ما ، پشت دستش می ریخت ،     وقتی توی اتاق پی پی می کردیم با ما بداخلاقی نمی کرد ،     وقتی توی تشکمان جی جی می کردیم آبروی ما را نمی برد ،     وقتی به زندگی اش تیرکمون می زدیم فقط می گفت: خب جوونه دیگه، پیش میاد ،     ...وقتی تب می کردیم ، او هم عرق می ریخت ،     وقتی بچه بودیم و توی میهمانی خجالت می کشیدیم و توی گوشش می گفتیم سیب     می خوام ، با صدای بلند می گفت : منیر خانم بی زحمت یه سیب به این بچه     بدهید ،     وقتی پدرمان ما را به خاطر بی احترامی به مادر کتک می زد، با پدر دعوا     می کرد ،     وقتی بچه بودیم هر روز صبح « بسم الله » می گفت و دنبال کیف و دفتر و     مداد و جوراب ما می گشت ،     وقتی شبهای امتحان و کنکور پا به پای ما بیدار می ماند و ما را تر و     خشک می کرد ، کسی نبود که برای او قهوه بیاورد و میوه پوست بکند ،       وقتی سربازی می رفتیم ، گریه می کرد و نذر و نیاز می کرد ،       وقتی از سرخدمت می آمدیم پوتین هایمان را در هر مرخصی واکس می زد ،       وقتی در قابلمه عدسی را برمی داشت ، یک بخاری بلند می شد که آدم دلش می     خواست سر صبح زمستانی غش کند ،       وقتی هدیه روز مادر را می گرفت ، تمام فکر و ذکرش این بود که مبادا     کاسب های بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند ،       وقتی مریض می شود و یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند     که واقعاً باور می کنیم شاخ غول شکانده ایم ،       وقتی هیچوقت یادش نمی رود که از کدو بدمان می آید و عاشق کوفته و دلمه     ایم ،       وقتی بچه هایمان را هم مثل خودمان و شاید هم بیشتر از خودمان دوستشان     دارد ،       وقتی یک شب با او جر و بحثمان می شود و از خانه اش می رویم ، فردایش     زنگ می زند سرکارمان و از دلمان درمی آورد ،       وقتی موقع خواندن مفاتیح عینک می زند و وقت اشک ریختن برای رفتگان     عینکش را برمی دارد ،       برای همین « وقتی » هاست که او را همچون جانمان دوستش داریم       چون در ایام شیرخوارگی و طفولیت شیره جانش را       بی مزد و منت تقدیم وجودمان کرد       و او کسی نیست جز ملکه ی مهربانی ها و زیبایی ها       یعنی       « مــــــــــــــــــــــــــــــادر»...
  • نوید عباسپور

نظرات (۱)

بسیار عالی
ممنون
پاسخ:
خاهش .. خوشحالم ک خوشتون اومد ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی