ساعت چنده؟
چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۵ ق.ظ
مرد جوان:ببخشید آقا میشه بگین ساعت چنده؟
پیرمرد:معلومه که نه.
-چرا آقا...مگه چی ازتون کم میشه اگه به من ساعت رو بگین؟
-یه چیزایی کم میشه...اگه به تو ساعت رو بگم به ضررم تموم میشه.
-میشه به من بگین چه جوری؟
-ببین اگه من به تو ساعت رو بگم مسلما تو از من تشکر میکنی و شاید فردا دوباره از من ساعت رو بپرسی!
-خوب...آره امکان داره.
-امکانش هم هست که ما دو سه بار یا بیشتر بازهمدیگه رو ببینیم و تو از من اسم و آدرسم رو هم بپرسی!
-خوب...آره این هم امکان داره.
-یه روزی شاید بیای خونه ی من و بگی داشتم از این دور و برا رد میشدم و گفتم یه سری به شما بزنم و منم بهت تعارف کنم بیای تو تا یه چایی با هم بخوریم و بعد از این تعارف و ادبی که من به جا آوردم باعث بشه که تو دوباره بیای دیدن من و اونوقته که میگی چه چای خوش طعمی!!!!وبپرسی که کی اونو درست کرده؟
-آره ممکنه
-بعدش من بگم که دخترم چایی رو درست کرده و اونوقته که باید دختر جوون و خوشگلم رو به تو معرفی کنم و تو هم از دخترم خوشت بیاد.
لبخندی بر لبان مرد جوان نشست.
-بعدش تو به دخترم علاقه مند میشی و اونو از من خواستگاری میکنی
مردجوان دوباره لبخند زد
-پیرمرد با عصبانیت گفت:اما من هیچ وقت اجازه نمیدم که دختر دسته گلم با آدمی مثل تو که حتی یه ساعت مچی هم نداره ازدواج کنه!میفهمی؟
وبا عصبانیت دور شد....
*******************************************
اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر میکنند، هیچ گاه از این که درباره شما چه فکر می کنند، نگران نمی شوید.
- ۹۲/۰۴/۲۶
فقط مشکل اینه که فک میکنیم مسائل بیش از حد پیچیده ان ، در حالی که این ماییم که اونا رو پیچیده میکنیم ...
داستان جالبی بود ، ممنون