سافت وریــــــــــــــــــا

مطالب پربحث‌تر

دلیل عشق

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۱۷ ب.ظ
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟» پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!» - تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟ - من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم! - ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی! - باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت.. آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد. متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت. پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون: "عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمی‌تونیبرام اونجوری باشی، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم."…
  • نوید عباسپور

دلیل عشق

نظرات (۲)

  • نویــــــــــــــد
  • چه داستان قشنگی .....
    البته هر چی که به عشق ربط داره خزعبلاتی بیش نیس !!!
    پاسخ:
    ممنون به تو ربطی نداره!!!
    جالب بود.
    پاسخ:
    ممنون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی