راس ساعت 15:10 دقیقه امروز 29 فروردین زلزله ای اتفاق افتاد .....
کیا حسش کردن ؟!؟!؟
- ۴ نظر
- ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۱۵
هیچ لیوانی در زندگی خالی نیست ،
حتی نیمه پر هم نیستند ؛
وقتی چشمها جور دیگر می بینند .
وقتی دوست همه جا حضور دارد،
وقتی لطفش همه جا را پر کرده
آری ... چشمها را باید شست ...
بیایید لیوانها را به کناری بگذاریم ، وقتی دریای رحمتش را کرانه نیست ...
الحمد لله رب العالمین ...
باز بــــاران ...
باز بــــوی نم خـــاک ...
باز هم چرخش بـــرگ ...
پی آسایش آغوش گره خورده به خـــاک !
باز آواز خوش خش خش بـــرگ !
پاییز و غم و تلخی تنهایی آغوش من و ریزش بـــرگ !!!
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …
سلام دوستان و همکلاسیای عزیز:
بخاطر گل روی دوست گلم قبول کردم که داوطلب شم ولی خواهشا خیلی وارد جزییات
نشین و حتمنه حتمنم با اسم خودتون سوالاتونو تو قسمت نظرات بپرسین.
شنبه شب میتونین جوابارو تونظرات ببینین...
اینم ی سری اطلاعات راجع به خودم ...
سلام خدمت دوستان عزیز:
بازم صندلی داغ داریم... اما اینبار برخلاف تصورات خیلی از دوستان داوطلبمون ازآقایون نیس...
بفرمایین ادامه مطلب...